با قوت گرفتن شایعه کودتا، مردم برای مقابله با آن آماده می شدند. جزوه های آموزشی ساخت بمب های دست ساز واستفاده از اسلحه های سبک، دست به دست می گشت. در بهشت زهرا، دانشگاه تهران و تمامی مساجد، سربازان فراری وچریک های مبارز به جوانان آموزش های نظامی می دادند.آیت الله طالقانی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی گفت : ... تابه حال جلوی مردم را گرفته ایم وبه آنها گفته ایم با سلاح مظلومیت صدای خود رابه دنیا برسانند مردم کشته دادند ولی یک گلوله به سمت ارتشی ها شلیک نکردند، ولی اگر ارتش دست به کشتارمردم بزند، مردم مسلح خواهند شد ... باوجود احتمال کودتا وکشتارهای هرروزه ، بدنه ارتش یعنی سربازان ، درجه داران وافسران جز، هرروز گرایش بیشتری به مردم پیدا می کردند. فرار سربازان از پادگانها با وجود مقررات شدید ومرگبار، افزایش یافته بود. دیدن جوانان با سرهای تراشیده در خیابان ها امری عادی شده بود، زیرا بسیاری از مردان موهایشان را از ته می زدند تا سربازان فراری که لباس شخصی پوشیده بودن، درمیان مردم، قابل شناسایی نباشند. اعتصاب در بین طبقات مختلف ارتش گسترش می یافت، چهار هزار افسر نیروی هوایی در کار
خانه تعمیر چرخبالهای جنگی ایران ، دست به اعتصاب غذا زدند واخراج کارکنان امریکایی راخواستارشدند . آنها اعلام کردند که ازتلاش فرماندهان برای کودتای نظامی پشتیبانی نخواهند کرد.